به قلم: شهزاد بهادری
آخرین ایستگاه دلتنگی، اولین پناه عشق. مادر را نمیشود نوشت…
مادر را باید شنید: در لحن آرام صبحها، در گرمای دستی که خسته نمیشود، در چشمانی که منتظرند…
منتظر فرزندی که شهید شده یا به هر دلیلی کنارشان نیست، اما یادش، حضورش و عشقش همیشه جاری است.
مادر ؛طلوعِ خورشید است، شبنم روی برگهای خسته، ستارهای در شبهای تاریک. مادر، شانهٔ امن گریستن، دوست مهربان تنهایی، آب روان زندگی؛ جویباری که زمین خشک دلها را زنده میکند و به هر سنگ میگوید: «تو میتوانی دوباره سبز شوی…
باور کن.» مادر، شعریست که شاعرش خداست، نغمهای که هر بار دل آدم را به زانو درمیآورد و لبخندش قوت قلب است برای ادامهٔ راه، حتی وقتی فرزندت کنار تو نیست، اما عشقش، نورانیترین چراغ زندگیات است.
میلاد بانوی دو جهان، حضرت فاطمه زهرا (س)، و روز مادر، بر تمامی مادران، به ویژه آنهایی که با چشمان منتظر و قلبی پر از امید زندگی میکنند، مبارک باد.
