نمایش موارد بر اساس برچسب: سنت
روایت تلاقی سنت و مدرنیته و چالشی برای هویت پایدار
به گزارش پایگاه خبری شهر اصیل و به نقل از پایگاه خبری ربیع، اصفهان شهری کهن با سابقهای چند هزار ساله، نماد یک هویت پیچیده و چندلایه است؛ هویتی که در لایههای عمیق فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آن سنت و مدرنیته به مثابه دو نیروی غالب به چشم میخورند.
این دو نیروی گاه متضاد، گاه مکمل در شکلدهی به صورتبندی هویتی اصفهان نقشی اساسی دارند که از منظر تحلیل فرهنگی، سنت در اصفهان نمایانگر ثبات، پیوستگی تاریخی و پایبندی به نمادها و ارزشهایی بوده که به مرور زمان شکل گرفته است.
این سنتها نه تنها شامل جنبههای ملموسی همچون معماری، صنایع دستی و آداب و رسوم میشوند بلکه یک نظام معنایی گسترده را نیز در بر میگیرند که به فرد و جامعه معنا و تعلق میبخشد.
مساجد تاریخی، بازار بزرگ، پلهای تاریخی و شیوه زندگی جمعی بخشی از ساختارهای هویتی این شهرموزه است که ریشه در این سنتها دارد و اما مدرنیته با ارزشهای عقلانیت، توسعه فناوری، تحولات اقتصادی و تغییرات اجتماعی، مسیر تازهای پیش روی شهر گذاشته است.
ورود سریع تکنولوژی، گسترش شهرنشینی مدرن، شکلگیری فضاهای جدید شهری و تغییر الگوهای مصرف و ارتباطات، شرایط جدیدی را پدید آورده که با ساختارهای سنتی گاه ناسازگار به نظر میرسد.
این تقابل در اصفهان موجب بروز چند چالش کلیدی ازجمله چالش هویتی، تضاد فضایی و تغییر در ساختار اجتماعی شده است.
در حقیقت نوسازی شهری و جهانیشدن منجر به ایجاد نوعی آشفتگی هویتی میشود؛ جایی که نسلهای جوان میان ارزشهای سنتی و جذابیتهای مدرن سرگردان میشوند و این سردرگمی میتواند احساس بیگانگی و از دست رفتن تعلق را به دنبال داشته باشد.
از سوی دیگر، گسترش ساختوسازهای مدرن در کنار بافت تاریخی شهر گاه منجر به تخریب یا تغییر کاربری مکانهای تاریخی میشود که این مسئله به از دست رفتن حافظهی مکانی شهر و کمرنگ شدن نشانههای تاریخی منجر میشود.
در واقع «مدرنیته» با تغییر سبک زندگی، الگوهای خانوادگی و روابط اجتماعی به بازتعریف نقشها و جایگاهها در جامعه میانجامد و این موضوع میتواند موجب شکاف نسلی و گسست در انتقال دانش و فرهنگ شود؛ این در حالی است که تضاد سنت و مدرنیته در اصفهان تنها منبع چالش نیست بلکه فرصتی برای بازتعریف هویت و خلق مدلهای نوین زیستپذیر شهری به شمار میرود، چراکه حفظ و احیای میراث فرهنگی در کنار پذیرش فناوری و نوآوری، میتواند به ایجاد یک هویت همگرا و چندوجهی منجر شود؛ هویتی که در آن «سنت» به عنوان منبع الهام و چارچوب معنایی و «مدرنیته» به عنوان محرک رشد و توسعه نقشی مکمل ایفا کنند، بنابراین برای تحقق این همزیستی سازنده، سیاستگذاران و مدیران شهری باید رویکردی مبتنی بر توسعه پایدار فرهنگی و اجتماعی اتخاذ کنند؛ رویکردی که حفاظت از بافتهای تاریخی را با نیازهای روز جامعه متوازن و مشارکت مردم در تصمیمگیریهای شهری را تسهیل کند، همچنین آموزش و فرهنگسازی به ویژه در نسلهای جوان میتواند پلی میان گذشته و آینده ایجاد کرده و هویت اصفهان را زنده و پویا نگه دارد.
«اصفهان» همچون آیینهای زلال گذشتهاش را در دل خود حفظ کرده و با نگاهی به آینده قدم به جهانی تازه میگذارد.
شهری که در هر پسکوچه و خیابانهای آن ردپای خاطرات قدیمی به چشم میخورد، خاطراتی که با سنت دیرینه مردم گره خورده و امروز با گذر زمان نفسهای شهر جان تازهای گرفته که در عین حال صدای مدرنیته را نیز به گوش میرساند.
هویت اصفهان همچون قالی نفیس و پرنقشونگار از تار و پود تاریخ، فرهنگ، معماری و زندگی مردم بافته شده و نقشهای ظریف کاشیهای مسجد شیخ لطفالله، هارمونی ایوانها و گنبدهای فیروزهای با هر رنگ و خط قصهای از پیوند آسمان و زمین، آداب و رسوم و ایمان را نقل میکند.
این سنت دیرینه ریشهای عمیق در دل مردم شهر دوانده وگویی در اعماق جانشان جاری است؛ سنتی که مظهر احترام به گذشته و حفظ ارزشهای فرهنگی آنان است، اما این شهرموزه امروز با کولهباری از تمدن و تاریخ و قصههای کهن خود در مواجهه با چالشهای مدرنیته قرار گرفته است؛ برجهای سر به فلک کشیده و خیابانهای عریض جای خود را به محلات قدیمی، پسکوچههای تنگ و باریک و خانههای ویلاییِ با حیاط و درختان چنار قدیمی داده است؛ کافههای لوکس، مینیمالها، سیتی سنترها، مراکز خرید مدرن و بهطور کل جریان فناوری شهر را به سوی جهانی شدن سوق داده و اندک اندک عطر خوش خاطرات قدیمی رو به سوی فراموشی میرود.
در حقیقت با نگاهی عمیق به این ماجرا و پرسه زدن در پایین و بالای شهر اصفهان میتوان اینگونه تعبیر کرد که این تغییرات همان اندازه که فرصتهای تازهای برای رشد و پیشرفت به ارمغان میآورد، ممکن است هویت اصیل و سنتهای ریشهدار را نیز در سایه خود پنهان کند، چراکه تضاد میان سنت و مدرنیته در شهری اصیل همچون اصفهان به نوعی تقابل دو زبان است؛ زبانی که از اعماق تاریخ سخن میگوید و زبانی که به آینده چشم دوخته است.
این تضاد، میتواند در صورتی که درک و مدیریت و به عنوان پلی به سوی آینده نگریسته و نه مانعی در برابر تغییر پذیرفته شود، سرچشمهی خلاقیت و نوآوری باشد.
اصفهان به ما میآموزد که «هویت» سنگی سخت و تغییرناپذیر نیست بلکه رودخانهای جاری است که باید راه خود را میان صخرهها و دشتها پیدا کند.
سنت و مدرنیته میتواند همچون دو سوی یک رود در کنار هم جریان پیدا کند و شهری زنده، پویا و در عین حال وفادار به ریشههای خود سازد، از این رو میتوان گفت، اصفهان به مثابه شعری است که در آن هر واژهای قدیمی با نوای تازهای خوانده میشود و هر رنگ سنت در قاب مدرنیته به شکوفایی میرسد، چراکه این شهر قصه همزیستی ظریف دیروز و فردا است، قصهای که میتواند الگویی برای همه شهرهای جهان باشد.
در نهایت، اصفهان نمادی است از یک پدیده جهانی در چالش و فرصت همزیستی سنت و مدرنیته و فرآیند شکلگیری هویت شهری که باید گفت، درک عمیق و مدیریت هوشمندانه این تضاد، کلید حفظ اصالت و در عین حال پیشرفت این شهر موزه در عصر تغییرات سریع است.